من با تو قوی ترین موجود عالمم

ساخت وبلاگ

غروب شده بود و ساختمون بزرگ بود و من تنها،  نوشتم براش من از تاریکی میترسم جواب داد تو قوی هستی ، نبودم اما . 

تو ساختمون انگار همه میز و صندلی ها شده بودن اشباح سرگردان و و دورم میچرخیدن  صداهای مبهم زیادی بود . گوشی که زنگ خورد و گفت دروباز کن اومدم ، همه اون اشباح سرگردان ساکت شدن هیچ روح خبیثی تو ساختمون نبود و هیچ ترسی در دلم. حالا من بودم که قدرتمندانه قدم میزدم ساختمون رو و میز و صندلی ها ، دیوارها و حتی هوای ساختمون رام من بودن شاید هم دنیا رامم شده بودن و من قدرتمندترین آدم اون لحظه بودم.

یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 7:29