کاش دروغ نباشه

ساخت وبلاگ
همکارم راجع به مسافرت مامان و باباش حرف میزنه تند تند و با هیجان ، سعی می‌کنم لبخند بزنم و تظاهر کنم دارم گوش میدم ولی واقعیت اینه که دارم می میرم  و نمی‌تونم ضربان قلبم و کنترل کنم ، یهو می‌پرسه بابات حالش خوبه؟ میگم آره خوبه و به بهانه  شستن دست بلند میشم کاش جوابم دروغ نباشه کاش حالت خوب بشه 

همکارمو دوست دارم خدا حفظ کنه باباشو

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۱۷ساعت 18:47  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 20:37